همانطور که انتهای مطلب قبلی تحت عنوان تعریف مسئله در مدلسازی دینامیک سیستم گفتیم، انتخاب متغیرهای مناسب برای ساخت مدل دینامیکی از زیربناهای داشتن مدلیست که به خوبی رفتار سیستم را نشان دهد. برای این کار دو روش وجود دارد که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
پس از آن نیز مرحله بعدی ساخت مدل دینامیکی، یعنی استفاده از نمودارهای مرجع را توضیح خواهیم داد. در نهایت هم مفهوم فرضیه دینامیکی و نقش آن در مدلسازی دینامیک سیستم مطرح میشود.
1- روش اول انتخاب متغیرها: فرضيه پردازي
يك راه خوب براي پيدا كردن متغيرهاي اصلي، اين است كه از ابهام شروع كنيم و با فرضيه پردازي جلو رويم. توجه داریم كه اين صرفاً يك تكنيك است و فرضيه پردازي به خودي خود هدف نيست. لذا نيازي نيست فرضيهي ما كامل و دقيق باشد. حتي ممكن است در آن چند احتمال را مطرح كنيم، بدون آن كه بدانيم كداميك از آنها اتفاق خواهد افتاد.
نمونهي زير، يك فرضيه را نشان ميدهد كه متغيرهاي آخرين مثالي كه گفتيم (مثال مربوط به عدم سواد اقتصادي تصميمگيران) بر اساس آن به دست آمدهاند:
فرض كنيم در ابتدا، تعداد افرادي كه داراي سواد اقتصادي مناسب باشند، خيلي كم است. در نتيجه تصميم گيرندگان عمدتاً بدون ملاحظات علمي اقتصادي تصميم ميگيرند. يكي از اين تصميمها ميتواند يارانهاي كردن انرژي باشد. اين تصميم در دراز مدت باعث آسيب ديدن اقتصاد كشور ميشود.
آثار منفي اين تصميم و تصميمات مشابه، باعث خواهد شد كه اهميت علم اقتصاد در تصميم گيريها روشن شود. در نتيجه دانشگاههاي كشور به اين علم توجه بيشتري نشان داده و تعداد تحصيلكردههاي اقتصاد بالا ميرود. در اينجا چند اتفاق ممكن است بيفتد:
- اگرچه تعداد تحصيل كردههاي اقتصاد بالا رفته است، اما به دلايلي غير اقتصادي (مثلاً سياسي يا مذهبي) اين افراد نتوانند وارد مناصب تصميمگيري شوند.
- تحصيلكردگان اقتصاد وارد مناصب تصميمگيري شوند. اما ديگر كار از كار گذشته باشد و مشكلاتی كه در گذشته فقط جنبهي اقتصادي داشتند، جنبههاي سياسي و اجتماعي هم پيدا كرده باشند. در نتيجه عليرغم تصميمگيري هاي مبتني بر علم اقتصاد از سوي اين افراد، پيادهسازي و اجراي آنها با مانع مواجه شده و مشكلات اقتصادي برجاي خود بمانند. در اين صورت، محتمل است كه تصور شود “حال كه اقتصاددانان هم نتوانستند مسائل را حل كنند، پس سواد اقتصادي اصولاً چيز مهمي نيست”. در نتيجه، استفاده از اقتصاددانان در مناصب تصميمگيري متوقف خواهد شد و اقتصاد كشور به بحران عميقتري فرو خواهد رفت.
به عنوان تمرين، سعي كنيد بگوييد هر يك از متغيرهايي را كه در درس قبل معرفي كرديم، در كجاي اين فرضيه مي توان ديد. در ضمن سعي كنيد از فرضيهي فوق، متغيرهاي ديگري بيرون بكشيد كه ما معرفي نكردهايم.
2- روش دوم انتخاب متغیرها: بررسي سياستها
يك تكنيك ديگر ميتواند اين باشد: سياستهايي را بررسي كنيد كه ميتوان براي حل مشكل پيشنهاد كرد (سياستها را ممكن است خودتان فكر كرده باشيد يا اين كه در ادبيات موضوع خوانده باشيد). اين كار، هم به خودي خود به ذهن شما در رابطه با مشكل جهت ميدهد و هم ميتواند به پيدا كردن متغيرهاي اصلي كمك كند.
به چه شكل؟ به اين صورت كه از خود ميپرسيد “حال كه اين سياست وجود دارد، چرا مشكل حل نشده است؟ چه چيزي باعث ميشود اين سياست اجرا نشود؟ يا اينكه چه چيزي باعث ميشود اين سياست عليرغم اجرا شدن، اثرگذار نباشد؟” پاسخ اين “چه چيزي”، متغيري خواهد بود كه به ليست متغيرهاي اصليتان اضافه ميشود يك مثال، همان “نارضايتي مردمي” است.
اگر به درس قبلی دقت کنید، ميبينيد كه شيوهي رسيدن به اين متغير، بررسي عدم اجراي يك سياست بود. سعي كنيد خودتان مثالهاي ديگري پيدا كنيد.
نمودارهاي مرجع
پس از آن كه متغيرهاي اصلي مسئله را انتخاب كرديم، نوبت به رسم رفتار آنها در طول زمان میرسد. اين رفتارها، مبناي فرضيه پردازي شما قرار خواهند گرفت. لازم است به چند نكته در رابطه با رفتارهاي مرجع توجه داشته باشيم.
1- باید بازهي زماني مناسب را انتخاب كنيم. به عنوان مثال، اگر ميخواهيم سيكلهاي مسكن در ايران را تحليل كنيم (كه دوره زمانی 4 تا 5 ساله دارند)، يك بازهي زماني حدوداً 10 ساله مناسب است.
2- اندازهگيري دقيق مهم نيست. همين كه روند متغيرها را رسم كنيم كافي است. روندهای معمول را ميتوانيد در فصل 4 كتاب پویایی کسب و کار (جان استرمن)، صفحات 108 تا 130 پيدا كنيد. اگرچه لزومي ندارد روندی كه رسم ميكنيم حتماً يكي از آنها باشد، اما عموماً چنين است.
3- براي متغيرهايي كه از آنها حتي آمار تقريبي هم نداريم، تخمين خودتان را رسم كنيد. خيلي افراد اين اشتباه را ميكنند كه چنين متغيرهايي را حذف ميكنند. اين كار، اشتباه است. زيرا با حذف كردن اين متغيرها، تلويحاً فرض ميكنيم كه آنها اثري در مسئله ندارند. به اين ترتيب، نهايتاً مدل ما با مدل كسي كه اين متغيرها را به كل فاقد اثر ميداند يكسان خواهد شد.
زماني كه مدلمان، اثر متغير مزبور را صفر ميداند، اصلاً اهميتي ندارد كه خودمان چنين عقيدهاي نداريم. (برای مطالعه بیشتر در این زمینه به مطلب مدل کردن تغیرهای نرم مراجعه فرمایید.)
در مدلسازي دینامیک های سیستم تأكيد بر روي الگوهاي رفتاري است، نه مقادير دقيق. لذا خيلي وقتها ممكن است عدم دقت روي مقادير محورهاي عمودي، آسيب چنداني به كيفيت مدلسازي نزند. اما در رابطه با محور افقي (محور زمان) روي نمودارهاي مرجع دقيق هستیم.
زيرا به كمك اين محور است كه تقدم و تأخرهاي زماني بين رفتارهاي متغيرها مشخص ميشود. اين تقدم و تأخرها، نقشي كليدي در فرضيه پردازي ما خواهند داشت و با بي دقتي روي محور زمان، آنها را از دست ميدهيم.
فرضيه ديناميكي
پس از رسم رفتارهاي مرجع بايد فرضيهاي ارائه كنيم كه بتواند شرح دهد اين رفتارها چرا و چگونه به وجود آمدهاند. در رابطه با فرضيهي ديناميكي، نكات زير حائز اهميتاند:
- فرضيهي ديناميكي بايد بر اساس سيستمهاي دور بسته باشد (سيستمی که تمامی حلقههای آن بازخوردی و بسته هستند و درونزا عمل میکند). به اين معني كه به كمك ارتباط علت معلوليِ رفتارهاي مرجع با يكديگر شرح دهيم كه اين رفتارها چگونه توليد ميشوند، نه اينكه همه چيز را به عوامل خارجي نسبت دهيم.
- مي توانيم از فرضيهاي كه براي پيدا كردن متغيرهاي اصلي ساختيم، در اينجا بهره بگيريد.
- در صورتي كه ضمن فرضيه پردازي ديديم نياز به متغيرهاي جديدي براي شرح رفتار متغيرهاي موجود داريم، آنها را هم به ليست متغيرها اضافه میكنيم و رفتارهاي مرجع را براي آنها نيز رسم مینماييم.
- فرضيههايي كه در آنها لوپ وجود ندارد داراي اشكال هستند. اگر مطمئن باشیم، عليرغم آن كه لوپي وجود ندارد فرضيهي ما درست است، آنگاه بايد بدانيم كه ابزار حل این مسئله، مدلسازي دینامیک سیستم نيست.
- اگر بتوانيم ضمن فرضيه پردازي به مفاهيم انباره و جریان توجه داشته باشيم، فرضيه خيلي خوب و پخته از كار در خواهد آمد.
- در پرداختن فرضيه ديناميكي، استفاده از ادبيات و نظرات خبرگان اهميت زيادي دارد. ممكن است در ادبيات يا نظرات خبرگان بتوانيم كل فرضيه را پيدا كنيم. يا ممكن است تكههاي مختلف فرضيه را در ادبيات بيابيم و خودمان ارتباط بين اين تكهها را، تا رسيدن به فرضيه ديناميكي مسئله، برقرار كنيم.
- فرضيهها عموماً ناقص خواهند بود. اما نگران نباشيد. اگر قرار بود از همان ابتدا كامل باشند ديگر نيازي به مدلسازي نبود. پس ازمدلسازي اين فرضيه را كامل خواهيم كرد. يكي از شاخصهاي سنجش يك مدلسازي خوب نيز اين است كه ببينيم فرضيه ديناميكي از ابتداي كار تا انتهاي فرآيند مدلسازي چه تغييري كرده است. اگر تغيير نكند به اين معني است كه اگر مدلسازي هم نميكرديم اتفاقي نميافتاد. در صورتي كه فرضيهي ديناميكي از همان ابتدا كامل باشد، عموماً يكي از اتفاقات زير افتاده است:
- مسئلهاي كه انتخاب كردهايم خيلي ساده است (در آن ابهامي وجود ندارد) و براي حل آن نيازي به مدلسازي نيست.
- مسئله ساده نيست. اما نتوانستهايم متغيرهاي اصلي و نمودارهاي مرجع را به گونهاي کنار هم بچينيم كه ابهام موجود در مسئله را نشان دهند.
براي آنكه تشخيص دهيم كداميك از دو مورد فوق اتفاق افتاده است، كافي است به اين سوال پاسخ دهيم: “آيا به كمك فرضيه ديناميكي كه پرداختهایم، مشكل موجود حل ميشود؟” اگر جواب منفي بود، مورد دوم اتفاق افتاده است. براي نمونه، به يك فرضيه ديناميكي توجه كنيد كه رفتار نوساني اجاره بها در بازار مسكن را توضيح ميدهد.
اين فرضيه، حاصل مدلسازي است و لذا بدون نقص، رفتارهاي مرجع را توضيح ميدهد. به شرح ارتباط علت معلولي بين رفتارهاي مرجع و نيز وجود حلقه در فرضيه دقت كنيد.
سال 27 را در نظر بگيريد. قيمت مسكن بالاست. در نتيجه ميزان شروع ساخت و ساز بالاست. اما اين ساخت و ساز، به خاطر وجود تأخير، نميتواند بلافاصله منجر به افزايش عرضه شود و افزايش عرضه به كندي صورت ميگيرد. در نتيجه قيمت به سرعت كاهش نيافته و براي مدت طولاني بالا ميماند. بالا بودن قيمت براي مدت طولاني به معناي بالا بودن ساخت و ساز براي مدت طولاني است.
زماني كه اين ساخت و سازها تكميل شوند و اثر خود را بر عرضه نشان دهند (بين سالهاي 30 تا 35 ) باعث افت شديد قيمت خواهند شد. افت شديد قيمت منجر به كاهش شديد ساخت و ساز ميشود.
اما افت ساخت و ساز نميتواند به سرعت عرضه را كم كند. زيرا ساخت و سازهاي زيادي كه قبلاً صورت گرفته بود هنوز در حال تكميل شدن است. پس عرضه به سرعت پايين نميآيد و به تبع آن، قيمت براي مدت طولاني پايين ميماند. نتيجه اين است كه ساخت و ساز براي مدت طولاني پايين ميماند. اين امر باعث ميشود پس از مدتي بازار با كمبود عرضه مواجه شود و قيمت بالا رود (سال 47 ). در نتيجه ميزان ساخت و ساز بالا خواهد رفت و …
ثبت نام کنید و کتاب رایگان «هنر سیستمی اندیشیدن» را دریافت نمایید.
لیست دروس مدلسازی دینامیک سیستم :
- تعریف مسئله در مدلسازی دینامیک سیستم
- انتخاب متغیرها، نمودارهای مرجع و فرضیه دینامیکی در فرآیند ساخت مدل سیستم
- شروع مفهوم سازی، اتصال آن به تعریف مسئله و پیش رفتن با تفکر عملیاتی
- هنر خلاصهسازی و تفکر براساس انباره و جریان، برای ساخت مدل دینامیکی
- توجه به انواع ساختارها، آشنایی با بخشبندی و استفاده از ساختارهای عمومی در مدلسازی
- فرموله، تست و اصلاح کردن مدل و یادگیری از آن
اقا خیلی وبسایتتون عالیه