در ایران شبکه های اجتماعی بیشتر به وبسایتهایی گفته میشود که افراد امکان ثبتنام در آن و ساخت پروفایل شخصی دارند و از طریق آن تجربیات، تصاویر، نوشتهها و مواردی از این دست را به اشتراک میگذارند. وبسایتهایی مانند Facebook، Twitter و Instagram. که با حضور افراد در این شبکهها، و جلب توجه عموم مردم به محتوای منتشر شده در آنها، شرکتها هم پای به این عرصه گذاشتهاند و با انتشار محتواهای مختلف سعی در جذب مخاطبین دارند.
اما نباید فراموش کنیم که ما Social Media را به اشتباه شبکه اجتماعی ترجمه کردهایم حال آنکه ترجمه صحیح آن رسانه اجتماعی است. تفاوت بارز این دو مفهوم در زیر مشخص میشود:
- شبکه اجتماعی (Social Network): مجموعهای از افراد که از طریق ارتباطات اجتماعی (دوستی، خویشاوندی، همکاری، همسایگی، همکلاسی و …) به هم متصل هستند و امکان برقرار ارتباط با یکدیگر را از هر طریقی دارند. چند مثال از شبکه های اجتماعی: دانشآموزان یک مدرسه، کارمندان یک شرکت، فارغالتحصیلان دانشگاه تهران، مردم ایران. توجه داریم که هر شخص لزوما به طور مستقیم به دیگری متصل نیست و ممکن است این اتصال از طریق چند نفر در این بین برقرار شود. همچنین دقت کنیم که ارتباط لزوما در فضای آنلاین اتفاق نمیافتد.
- رسانه اجتماعی (Social Media): وقتی یک شبکه اجتماعی قدرت رسانهای هم داشته باشد، که معمولا در فضای آنلاین این اتفاق میافتد و به آن رسانه اجتماعی میگوییم. مانند: فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام، تلگرام، پینترست و ….
با این اوصاف یک رسانه اجتماعی قطعا یک شبکه اجتماعی هم هست اما عکس این موضوع همیشه صادق نیست.
در این مجموعه مطالب تمرکز ما بر روی مطالعه شبکه های اجتماعی خواهد بود. در یک دهه اخیر با اهمیت یافتن دانش پیچیدگی و سیستم های پیچیده، دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند: درست مانند زمانی که انسان علاقهمند شد بدن خود و سایر موجودات را بهتر بشناسد، و شروع کرد به مشاهده و انجام آزمایش بر روی آن، زمان آن فرا رسیده که جوامع و شبکه های اجتماعی را مانند موجودی ببینیم که:
- ویژگیهایی متفاوت نسبت به تک تک اجزای خود دارند
- نیازمند مراقبت است
- متولد میشود و رشد میکند و میمیرد
- با سایر موجودات شبیه خود نقاط مشترکی دارد
- ساختار آن بر روی تک تک اجزایش تاثیر میگذارد
- و …
اما ممکن است بگویید این موضوعات از قبل هم مشخص بود و جامعهشناسان نسبت به آن دغدغه داشتند، به همین خاطر دعوت میکنم ادامه این مطالب را دنبال کنید تا با هم ببینیم تحقیقات افرادی مانند آقایان کریتاکیس(nicholas christakis) و فولر (james fowler) چه چیزهایی را درباره شبکه های اجتماعی برای ما نمایان کرده که تا کنون نمیدانستیم..
کار را با دیدن فیلمی از آقای کریستاکیس، به عنوان یکی از افراد پیشرو و تاثیرگذار در مطالعه شبکههای اجتماعی، ادامه میدهیم و سپس به ادامه مطالعه میپردازیم.
اهمیت مطالعه شبکه های اجتماعی ؛ وقتی کسانی که اصلا نمیشناسیم بر روی رفتار ما تاثیر میگذارند!
بشتر ماها پیش از این نسبت به تاثیری که میتوانیم به صورت مستقیم روی دوستان و خانواده خود بگذاریم آگاهی داشتهایم. اقدامات ما میتواند آنها را خوشحال یا ناراحت، بیمار یا سالم، حتی ثروتمند یا فقیر کند.
اما معمولا کمتر این را در نظر میگیریم که به هر چیزی فکر میکنیم، هر حسی داریم، هر کاری که انجام میدهیم یا هر حرفی که میزنیم، میتواند به افرادی بیشتر از کسانی که ما میشناسیم منتقل شود. به نوعی اطرافیان ما باعث میشوند تاثیری که ما داریم به صدها و حتی هزاران نفر سرایت کند.
البته این تاثیر متقابل است. به این معنی که در نوعی واکنش زنجیرهای اجتماعی، ممکن است به طور چشمگری تحت تاثیر رویدادهایی قرار بگیریم که شاهد آن نیستیم و برای صدها یا هزاران شخصی رخ میدهد که اصلا آنها را نمیشناسیم. گویی قادر هستیم ضربان دنیای اجتماعی اطراف خود را احساس کنیم و نسبت به ریتم مداوم آن عکسالعمل نشان دهیم.
بدین ترتیب به عنوان جزئی از یک شبکه اجتماعی، مدام در حال تعامل با سایر اجزا هستیم و قسمتی از یک موجود بزرگتر میشویم. ما متصل هستیم!
متصل بودن ما همراه خود کاربردهای اساسی در نحوه شناختمان از موقعیت انسان دارد. شبکه های اجتماعی بدین خاطر ارزشمند هستند که به ما کمک میکنند به چیزهایی دست یابیم که به تنهایی نمیتوانستیم به آنها برسیم. در بررسی این شبکهها اثر آنها بر چنین پدیدههایی مشاهده شده است:
- نحوه شیوع یافتن شادی
- جست و جو برای شریک جنسی
- حفظ سلامت
- عملکرد بازارها
- تلاش برای دموکراسی
البته اثر شبکه های اجتماعی همیشه هم مثبت نیست. جالب است بدانیم که حتی چنین مواردی هم قابل سرایت به افرادی هستند که آنها را نمیشناسیم:
- افسردگی
- چاقی
- بیماریهای مقاربتی
- هراس مالی
- خشونت
- و حتی خودکشی
مشخص شده است که شبکههای اجتماعی، تمایل دارند آنچه به عنوان هسته اولیه درونشان قرار میگیرد را تشدید کنند. به همین علت شبکههای اجتماعی خالق هستند. و چیزی که این شبکهها خلق میکنند متعلق به هیچ یک از اشخاص نیست؛ بلکه همه اعضا از آن سهمی دارند.
از این منظر شبکه های اجتماعی مانند جنگلی هستند که اعضا در آن شریکند. ما همه از آن مفعت میبریم اما باید با همدیگر برای سلامت و بهرهوری آن نیز تلاش کنیم. بدین معنی که چنین شبکههایی نیازمند مراقبت هستند، آن هم توسط افراد، گروهها و موسسات.
با اینکه بنیان شبکه های اجتماعی از انسانها ساخته شده است و در همه جا فراگیر هستند، نباید آن را دست کم یا نادیده بگیریم. اگر شما شادتر، سالمتر یا پولدارتر از دیگران هستید، احتمالا وابستگی زیادی به جایگاه شما در شبکه دارد. حتی اگر خودتان هم نتوانید تشخیص دهید کجای آن قرار دارید. این شرایط همچنین بستگی زیادی به ساختار کلی شبکه دارد، حتی اگر شما اصلا نتوانید این ساختار را کنترل کنید.
در برخی مواقع فرآیند به داخل خود شبکه بازخورد میدهد. شخصی با دوستان زیاد پولدارتر میشود و احتمالا دوستان بیشتری مییابد. این دینامیک پولدار شدن شخص پولدار نشان میدهد که شبکه های اجتماعی میتوانند دو نوع نابرابری را در جامعه تقویت کنند:
- نابرابری موقعیتی: برخی افراد از نظر اجتماعی-اقتصادی وضعیت بهتری دارند.
- نابرابری جایگاهی: برخی افراد از نظر قرار گیری در شبکه، وضعیت بهتری دارند.
قانونگذاران هنوز توجهی به عواقب نابرابری جایگاهی افراد ندارند. با این حال فهم نحوهی اتصال ما، گامی ضروری برای خلق جامعهای عادلانهتر است. و باید آن را در سیاستهای عمومی جامعه به کار برد؛ چرا که از اقتصاد گرفته تا سلامت عمومی، همه از آن متاثر هستند.
با این رویکرد احتمالا بهتر است اشخاصی که در مرکز شبکه هستند را واکسینه کنیم، به جای اینکه واکسیناسیون روی افراد آسیبپذیرتر صورت گیرد. یا اینکه دوستان افراد سیگاری را از خطر استعمال آن مطلع کنیم، تا اینکه مستقیما خودشان را هدف قرار دهیم. و یا به گروههای به هم متصل افراد کمک کنیم تا از شیوع جرم و جنایت جلوگیری شود تا اینکه هر بار خلافی رخ داد برایش مجازات در نظر گیریم.
اثر قدرتمند شبکههای اجتماعی بر روی رفتارهای فردی و خروجی آنها، نشان میدهد که اشخاص بر روی انتخابهای خود کنترل کامل ندارند. به همین خاطر اثرات بینشخصی در شبکه های اجتماعی، سوالات بسیاری را برمیانگیزد.
رابطه ما با دیگران روی ظرفیتمان برای حسن نیت تاثیر دارد. پس کسی که قتلی مرتکب میشود تا چه حد خودش مسئول است و شخصی که کار نیکی انجام میدهد چه سهمی در آن دارد؟ اگر تنها به عنوان جزئی از یک زنجیره عمل کردهاند، چطور میتوانیم آزادی عمل و اختیار خودشان را در اقداماتی که انجام دادهاند متوجه شویم؟
برخی محققان رفتار جمعی انسان را با مطالعه انتخابها و اقدامات فرد فرد اشخاص توصیف میکنند. بقیه از شخص فاصله گرفته و مطالعه را بر روی گروههایی که در سطوح اجتماعی، قومیت و نژاد یا وابستگی سیاسی خاصی دسته بندی میشوند متمرکز میکنند. هر یک از این گروهها هویت جمعی را شکل میدهد که باعث میشود افراد در این گروهها به طور عجیب و شگفتآوری هماهنگ عمل کنند.
علم شبکه های اجتماعی اما، روشی متفاوت برای مشاهده دنیا فراهم میکند. چرا که توامان به افراد و گروهها میپردازد و اینکه فرآیند تبدیل اشخاص به گروهها چگونه است.
اگر بخواهیم متوجه شویم که جامعه چطور کار میکند، باید جاهای خالی مانده در رابطه افراد با یکدیگر را پر کنیم. نیاز است متوجه شویم چطور روابط و تعاملات بین مردم جنبههای کاملا جدیدی از تجربه انسانی را شکل میدهد که در تک تک آنها وجود ندارد.
اگر نتوانیم شبکه های اجتماعی را متوجه شویم، احتمالا نمیتوانیم حتی خودمان و دنیایی که در آن زندگی میکنیم را درک نماییم.